حمید خوش آیند[*]
مقدمه
امروز دیگر کسی نیست که نداند بازیگران اصلی منازعه نظامی با ارتش سوریه سلفی های جهادی و مسلح هستند که از سراسر جهان، از عربستان، پاکستان، عراق، افغانستان و حتی کشورهای اروپایی و چین، مسلح به انواع و اقسام سلاح ها وارد سوریه شده اند.
فلذا، بر هیچ کس پوشیده نیست که جریان های سلفی و گفتمان سلفی گری که از همان ابتدای شروع بحران سوریه بطور فعال وارد این بحران شده است، به مرور به یکی از بازیگران نقش آفرین، مؤثر و در عین حال خطرناک در معادلات سوریه تبدیل گشته است. ضمن آنکه این جریان در مقاطعی چند بنا بر گزارش هایی که منتشر شده است، بصورت پشت پرده از جانب سرویس های اطلاعاتی- امنیتی غرب و بعضی از رژیم های مرتجع عربی از جمله عربستان سعودی و پادشاهی قطر که استمرار حکومت قانونی بشار اسد را مغایر با اهداف و نیات منطقه ای و بین المللی خویش می بینند، حمایت های شدید مالی- تسلیحاتی می شود.
در واقع، دولت های غربی بهتر از هر کسی میدانند که گفتمان سلفی گری و گروههای همسو با این گفتمان بخصوص در سوریه که با هدایت بیگانگان دست به سلاح برده و به عاملی برای راه اندازی قتل و ترور و خشونت و کشتار تبدیل شده اند، بیش از آنکه برای غرب دردسرساز و چالش آفرین باشند، برعکس فرصت های زیادی را پیش روی کشورهای غربی قرار داده اند.
جریان سلفی هم اینک به یکی از متغیرهای نقش آفرین و عمده در بحران سوریه تبدیل شده است. ضمن آنکه بصورت نامحسوس نیز تحت پشتیبانی های گسترده مالی- تسلیحاتی غرب و برخی از رژیم های مرتجع عربی از جمله عربستان سعودی و پادشاهی قطر نیز قرار گرفته است
شکل گیری سلفی گری در سوریه از نگاه تاریخی
پرسش اصلی این است که سلفی گری که به عنوان دشمن خونی علویان و حزب بعث شناخته می شود، چگونه در سوریه رشد و نمو یافت، بطوریکه این رشد موریانهای حتی از دید دستگاههای امنیتی و حزبی گسترده و هوشمند سوریه مخفی ماند؟ برای پاسخ به این پرسش باید کمی به عقب بازگشت و رخدادهای شهرهای حماء و حمص در سال 1982 میلادی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
لازم به توضیح است که در سال 1982 میلادی، اعضای اخوان المسلمین سنت گرای سوریه در دو شهر حمص و حماء علیه دولت حافظ اسد سر به شورش برداشتند. در جریان درگیری های خونین، این دو شهر تقریباً به مدت دو هفته در تصرف اخوان المسلمین قرار گرفت. در فوریه سال 1982 رفعت اسد، برادر مرحوم حافظ اسد و فرمانده مجموعه های سرایا الدفاع گروهان های دفاع، با سازماندهی عملیات گستردهای با مهار تحرکات خشونت طلبانه، اوضاع شهرهای حماء و حمص را به حالت عادی برگرداند.
در شهر حمص، رهبر اخوان المسلمین، دکتر « عبدالمجید الطرابلسی، که فتوای قتل اعضای حزب بعث را صادر کرده بود، توسط نیروهای امنیتی سوریه دستگیر و دست بسته نزد حافظ اسد انتقال داده شد. عبدالمجید طرابلسی فارغ التحصیل دانشگاه الازهر و یکی از نخبگان اخوان المسلمین بود، که تفسیر قرآن وی به عنوان مهمترین کتب مرجع دانشجویان دانشگاه های اسلامی عرب به شمار می رود. طرابلسی در دیدار با حافظ اسد به مدت سه ساعت درباره اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سوریه بحث و نگرانی خود را از گسترش فرهنگ غربی در میان جوانان سوریه ابراز کرد.
حافظ اسد که ظاهراً تحت تأثیر ادبیات و وسعت اطلاعات طرابلسی قرار گرفته بود، به وی تأکید کرد که چرا برای اجرایی کردن برنامه های دینی و فرهنگی خود وارد دولت نمی شود. طرابلسی پاسخ میدهد مگر حزب بعث اجازه مشارکت به دیگران را میدهد؟ حافظ اسد به طرابلسی پیشنهاد می کند که یک بیانیه علیه اقدامات خشونت آمیز اخوان المسلمین در حمص و حماه صادر کند و از این مجموعه استعفا دهد، تا به عنوان وزیر اوقاف وارد کابینه « عبدالرئوف الکسم»، نخست وزیر وقت سوریه، شود. طرابلسی نیز بیانیه تندی علیه اخوان المسلمین صادر می کند و از این سازمان خارج می شود که در همان زمان به شدت مورد انتقاد رهبران اخوان المسلمین سوریه قرار می گیرد.
طرابلسی به عنوان وزیر اوقاف وارد کابینه های عبدالرئوف الکسم و محمود الزعبی شده و در پاسخ به منتقدین خود که می گفتند طرابلسی دین خود را به دنیا فروخت است، می گوید: « اصبروا و صابروا». در آن زمان هیچ کس شاید معنای کلام صبر پیشه کنید وی را دقیقاً نمیدانست، اما امروز این کلام در جامعه سوریه به یک حقیقت تلخ تبدیل شده است. طرابلسی که مدت 13 سال وزیر اوقاف سوریه بود، بیش از 400 دارالقرآن و یک هزار مسجد در سراسر سوریه احداث کرد، که هیچگونه هزینه ای برای دولت سوریه نداشت، زیرا هزینه ساخت دارالقرآن و مساجد را از تجار سوری می گرفت. از آنجایی که به پیشنهاد طرابلسی، نام دارالقرآن ها به نام اسد نامگذاری شده بود، بنابراین رهبران حزب بعث نیز از اینکه این دارالقرآن ها، نام حافظ اسد را یدک می کشند، خوشحال بودند. اما بعداً ثابت شد که همه سلفی های جنایتکار که امروز علیه دولت بشار اسد دست به اسلحه برده و حتی شیعیان شهر حمص را قتل عام کرده اند، فارغ التحصیل این مراکز هستند.
بنابراین، اکنون مشخص شده که دارالقرآن های ساخت عبدالمجید طرابلسی به طور مخفیانه افکار وهابی گری و سلفی گری را میان جوانان سوری ترویج می کردند و به همین دلیل امروز پس از گذشت نزدیک به 30 سال، از مفهوم کلام « صبر پیشه کنید» طرابلسی رمزگشایی شده است.
گروه های محلی و القاعده ای؛ دو دسته گروه سلفی فعال در سوریه
بطور کلی گروه های سلفی فعال در سوریه را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود: گروه های القاعده ای که از خارج از مرزهای سوریه وارد این کشور شده اند و گروه های جهادی محلی.( گزارش مرکز رصد تروریسم آمریکا، نوامبر 2012)
« گروه های محلی» اگرچه مبانی اصلی رفتار گروه های جهادی بین المللی را دارند، اما هدف نهایی خود را سرنگونی دولت بشار اسد اعلام کرده اند. در میان گروه های جهادی محلی، گردان « احرار الشام» مهمترین آن ها می باشد. « عبدالرحمن السوری» سرکرده این گروه است. بنا بر اطلاعات منتشر شده در سایت رسمی این گروه، بیش از 60 گردان این مجموعه در مناطق مختلف سوریه پخش شده اند، که بیشتر این گردان ها در ادلب هستند، در حالی که برخی از آنها در حماء و حلب نیز حضور دارند.
در مقابل گروه های محلی، « گروه های القاعده ای» که وارد سوریه شده اند، پایان اقدامات شان را پایان حکومت اسد نمی دانند، بلکه سرنگونی اسد را زمینه ای برای سرنگونی سایر دولت های اسلامی که رویکردهایی همانند اسد دارند، تلقی می کنند. براساس گزارش رسانه ها و مراکز پژوهشی غربی، گروه های القاعده ای متعددی در طول بحران سوریه وارد این کشور شده اند، که از آن جمله می توان به گروه لبنانی « فتح الاسلام» اشاره کرد، که در سال 2007 سابقه درگیری با دولت این کشور را داشته است. گروه « عبدالله عزام» نیز که پیش از این مسؤلیت حملات بسیاری در سرزمین های اشغالی و همچنین جنوب لبنان را بر عهده گرفته بود، نمونه دیگری از این گروه های القاعده ای است. با این وجود، بزرگترین گروه القاعده ای درگیر در بحران سوریه را « جبهه النصره الی اهل الشام» می دانند.
جبهه النصره؛ فعال ترین گروه سلفی در سوریه
جبهه النصره را که در اواخر ژانویه 2012 از طریق یک نوار ویدئویی اعلام موجودیت نمود، باید معروفترین جریان سلفی و در واقع گروه جهادی– تکفیری در سوریه به شمار آورد، که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. اما این معروفیت به این معنا نیست که این گروه بزرگترین گروه جهادی- تکفیری در این کشور است. این جبهه وابسته به جریان « جهاد جهانی» است، که اخیراً نیز با ایمن الظواهری، رهبر سازمان تروریستی « القاعده»، اعلام بیعت نمود. جبهه النصره مسؤلیت بسیاری از حملات انتحاری و تروریستی صورت گرفته در سوریه را بر عهده گرفته است. بر اساس برآوردهای انجام شده، تخمین زده می شود که این گروه حدود 6 هزار فرد مسلح در اختیار دارد.
رئیس این گروه که خود را « محمد الجولانی» می نامد، در یک پیام صوتی اعلام کرده است که او و همراهانش تنها چند ماه بعد از آغاز بحران سیاسی در سوریه از یک میدان جهادی دیگر به این کشور آمده اند، تا به مردم شرق مدیترانه در مقابل بشار اسد کمک کنند!(سایت جبهه النصره: www.As-Ansar.com,20 june) این گروه از ابتدای نظامی شدن بحران سوریه نقشی جدی در حملات به ارتش سوریه داشته است. شاهدان عینی که در سوریه به سر می برند، این گروه را با امکانات نظامی بالا و مهارت های سازمان یافته قدرتمند توصیف کرده اند.
بی تردید بهره مندی از مشروعیت بخشی برخی علمای سلفی، یکی از عوامل تقویت کننده در پیشبرد رویکردهای جبهه النصره است. عبدالمنعم مصطفی حلیم( ابوبصیر طرطوسی) یکی از ایدئولوگ های سلفی- جهادی است، که خشونت های جبهه النصره را مشروع جلوه می دهد.
وقتی از جبهه النصره صحبت میشود، باید از شاخههای آن از جمله جنبش « فتح الاسلام» که نام جنبش جهاد اسلامی فلسطین( فتح) را یدک می کشد، نیز سخن گفت، که عامل اصلی تخریب اردوگاه آوارگان فلسطینی( نهر البارد) در لبنان بود. همین حادثه با اندکی تفاوت در اردوگاه « یرموک» دمشق نیز اتفاق افتاد و آن اینکه ارتش سوریه بر خلاف ارتش لبنان که وارد اردوگاه نهر البارد در شمال لبنان شد، وارد این اردوگاه نشد. « جند الشام» نیز همزمان با پیدایش « فتح الاسلام» با همان تفکر القاعده و وهابیت شکل گرفت.
وزن و جایگاه سلفی گری در بحران سیاسی سوریه
واقعیت این است که گروه های سلفی اعم از سلفی های محلی و خارجی، که هم اینک به یکی از بازیگران « نقش آفرین» داخلی درگیر در بحران سیاسی سوریه تبدیل شده اند، گرچه در ابتدا با نقشی هر چند محدود وارد سوریه شدند، اما این نقش به مرور رو به افزایش نهاده و برای خود جایگاهی پیدا نمودند که حتی حمایت مخالفان داخلی و خارجی دولت قانونی بشار اسد از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا و همچنین عربستان، قطر و ترکیه را نیز برانگیخته است.
گفتمان سلفی در چارچوب گروه های جهادی تحت عناوین مختلف، امروز در سوریه برای مبارزه با دولت دمشق در مجموعه های گوناگونی گرد هم آمده اند، بگونه ای که حتی شورشیان غیرایدئولوژیک نیز تحت تأثیر افکار و اقدامات خشونت طلبانه آنها، رویکردهای افراطی به خود گرفته اند. ضمن اینکه برخی قدرت های بزرگ، سازمان های غیر دولتی و کشورهای منطقه ای نیز جانبدارانه در تلاش برای تقویت این گروه ها هستند.
سلفی گری در اصل به چهار گرایش عمده تقسیم بندی می شود، که از آنها با عنوان گرایش سلفی اصیل، گرایش سلفی میانه رو، گرایش سلفی آلبانی و گرایش سلفی سیاسی- جهادی یا انقلابی یاد می شود. در این بین که گرایش سلفی اصیل و گرایش سلفی جهادی- سیاسی یا همان انقلابی که شدیداً تحت تأثیر اندیشه های افراط گرایانه محمد ابن عبدالوهاب( بنیانگذار وهابیت) و سید قطب( از تئوریسین های برجسته سلفی) قرار دارند، با رویکردهای جهادگرایانه افراطی خود، هم اینک به یکی از جریانات فعال در بحران سوریه تبدیل شده اند، که القاعده و زیرشاخه های آن نمونه عملی آن می باشد.
گروه القاعده که با کمک آمریکا برای مقابله با نیروهای شوروی در افغانستان ایجاد شده بود، در حال حاضر با گسیل به کشورهایی مانند سوریه، در پی بالا بردن خشونت ها و افزایش آمار کشته شدگان هستند، تا افکار جامعه جهانی را علیه دولت سوریه برانگیزند. این گروه ها به سادگی حکم به تکفیر مخالفان خود می دهند و این گونه جواز خشونت های گسترده را علیه آنها بدست می آورند. بیشترین تأکید محور سلفی سیاسی- جهادی و اصیل در حال حاضر بر روی کشور سوریه می باشد. فلذا، در این راستا می توان از جبهه النصره، لواء التوحید و کتائب احرار شام به عنوان بزرگترین گروه های جهادی فعال در شمال سوریه نام برد، که در حال درگیری با ارتش سوریه و قتل و ترور وحشیانه مخالفان خود هستند. این سه گروه که دارای تفکرات جهادی و جزم گرایانه هستند، بشدت از روش های القاعده بهره می گیرند.
سلفی گری؛ ابزار دست غرب برای پیشبرد سیاست های خود
نکته قابل تأملی که باید مورد توجه قرار داد، این است که قدرت های بزرگ در عرصه روابط بینالملل، همواره به گروههای افراطی بیریشه و منفور نظیر سلفیها، نگاهی ابزاری و دوجانبه دارند. بازیگران غربی که بازیگرانی قهار و هوشیار در میدان هرج و مرج آمیز و آنارشیک روابط بینالملل هستند، ضمن اینکه ساختاربندی و چیدمان و قواعد بازی در این میدان را نیز خود بر عهده دارند، بهتر از هر کسی میدانند که سلفی گری و گروههای شبیه به آن که خشونت طلبی، افراط گرایی و قرائت های ارتجاعی از دین وجوه اشتراک همه این گروه ها و تفکرات می باشد، بیش از آنکه چالش در بر داشته باشند، برای غرب فرصت آفرین هستند.
بر این اساس و طی سالهای گذشته و اکنون، اولاً، با استفاده از تهدید القاعده، حضور هژمونیک خود را در زیرسیستم امنیتی خلیج فارس تثبیت کردهاند؛ ثانیاً، با استفاده از این تهدیدات امنیتی، فضای اسلامهراسی را در جهان حاکم کرده و با رسانههای جریان غالب به آن دامن زدهاند؛ ثالثاً، مشکلات داخلی خود را با ترساندن مردم شان از تروریسم سلفی از چشمها انداختهاند؛ و رابعاً، هر جا که لازم بوده از قدرت نظامی سلفیها برای منافع خود بهره جستهاند.
این مورد چهارم، اکنون بیش از همیشه به چشم میآید. محور مقاومت که خطرناکترین پدیده منطقه خاورمیانه برای موجودیت رژیم صهیونیستی بهشمار میرود، طی بحران سوریه به شدت از سوی شبهنظامیان تکفیری مورد حمله قرار گرفته است و بهنظر میرسد که برخی عوامل، قصد تسری بحران به لبنان را که مرکز استقرار جنبش حزبالله است، نیز داشته باشند.
ارزیابی نهایی
باید تأکید نمود پدیده سلفی که اکنون چون یک شمشیر دولبه و با عملکردی دو سویه که از یک طرف سر ستیز با غرب داشته و از جانب دیگر، به عنوان عاملی تفرقه آفرین و خشونت زا به جان مسلمانان افتاده است، در تحولات اخیر جهان اسلام بویژه در بحران سوریه نقشی « پارادوکسیکال» یافته است؛ نقشی که از یک سو، علیه رژیمها و تمدن غربی است و از سوی دیگر، نه تنها بر ضد اتحاد جهان اسلام، بلکه مخل امنیت مسلمانان نیز شده است، که از این نقطه نظر اقدامات و کارکردهای سیاسی و مذهبی این پدیده که تا حدود زیادی تأمین کننده خواسته ها و منافع غربی بخصوص در خاورمیانه نیز بوده است، با استقبال گسترده محافل سیاسی- امنیتی غرب همراه شده است، که در مقطع فعلی این مسئله بیش از پیش در سوریه و در تحولات مربوط به این کشور به چشم می آید.
اما نباید از نظر دور داشت که دولت سوریه نیز با توانایی هایی که در ابعاد نظامی، اطلاعاتی و سیاسی در اختیار دارد، تاکنون در برابر سلفیها نهتنها مقاومت کرده، بلکه ضرباتی جدی هم به آنها وارد ساخته است و با اینکه ارتش سوریه ماههاست در جنگی تمامعیار با این جماعت بهسر میبرد، ولی هنوز دست برتر را در میدان نبرد با سلفی ها و حامیان منطقه ای و بین المللی آنها در اختیار دارد.